صفحه ١٠٦

مى فرمايد: «و اگر بخواهيم چشمانشان را محو مى كنيم»! (وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَلى  أَعْيُنِهِمْ).
و در اين حال وحشتى فوق العاده آنها را فرا مى گيرد، «سپس براى عبور از راه، مى خواهند بر يكديگر پيشى بگيرند، اما چگونه مى توانند ببينند»؟ (فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ).
آنها حتى از پيدا كردن راه خانه خود عاجز خواهند ماند، تا چه رسد به اين كه راه حق را پيدا كنند و در صراط مستقيم قدم بگذارند!
 (آيه 67)- مجازات دردناك ديگر اين كه: «اگر بخواهيم آنها را در جاى خود مسخ مى كنيم (به مجسمه هايى بى روح و فاقد حركت يا اشكال حيوانى افليج تبديل مى نماييم) به گونه اى كه نتوانند راه خود را ادامه دهند و يا به عقب بازگردند» (وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَلى  مَكانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا وَ لا يَرْجِعُونَ).
روشن است كه دو آيه فوق مربوط به عذابهاى دنياست.
 (آيه 68)- در اين آيه به وضع انسان در پايان عمر از نظر ضعف و ناتوانى عقل و جسم اشاره مى كند تا هم هشدارى باشد به آنها كه براى انتخاب راه هدايت امروز و فردا مى كنند، و هم پاسخى باشد به كسانى كه تقصيرات خود را به گردن كمى عمر مى افكنند، و هم دليلى باشد بر قدرت خداوند كه او همان گونه كه مى تواند يك انسان نيرومند را به ضعف و ناتوانى يك نوزاد بازگرداند، قادر است بر مسأله معاد، و همچنين نابينا ساختن مجرمان و از حركت بازداشتن آنها.
مى فرمايد: «هر كس را كه طول عمر دهيم در آفرينش واژگونه مى كنيم، آيا انديشه نمى كنند»؟ (وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ).
به راستى روزهايى فرا مى رسد بسيار دردناك كه عمق ناراحتى آن را به زحمت مى توان تصور كرد.
 (آيه 69)- او شاعر نيست، او انذار كننده زندگان است! گفتيم در اين سوره بحثهاى زنده و جامعى پيرامون اصول اعتقادى توحيد، معاد، نبوت مطرح شده، و در مقطعهاى متفاوتى سخن را از يكى به ديگرى منتقل مى سازد.