صفحه ٧٨

سرزمينشان طلوع كرد و پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله همراه بزرگترين كتاب آسمانى به سراغشان آمد نه تنها نپذيرفتند بلكه در مقام تكذيب و مبارزه و انواع مكر و فريب برآمدند.
اين آيه و دو آيه بعد نازل شد و آنها را بر اين ادعاهاى تو خالى و بى اساس مورد ملامت و سرزنش قرار داد.
تفسير:
استكبار و حيله گرى، سر چشمه بدبختيهاى آنها بود در آيات پيشين سخن از مشركان و سرنوشت آنها در دنيا و آخرت در ميان بود.
در اين آيه مى فرمايد: «آنها با نهايت تأكيد سوگند ياد كردند اگر انذار كننده اى به سراغشان بيايد بطور مسلم از همه امتها هدايت يافته تر خواهند بود» (وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَهُمْ نَذِيرٌ لَيَكُونُنَّ أَهْدى  مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ).
آرى! آنها هنگامى كه تماشاگر صفحات تاريخ گذشته بودند، بسيار تعجب مى كردند و همه گونه ادعا در باره خود داشتند و لافها مى زدند.
اما هنگامى كه «محك تجربه آمد به ميان» و كوره امتحان سخت داغ شد و خواسته آنها عملى شد نشان دادند كه آنها نيز از همان قماشند، بطوريكه قرآن در دنباله همين آيه فرموده: «پس هنگامى كه انذار كننده الهى آمد جز فرار و فاصله گرفتن از حق چيزى بر آنها نيفزود»! (فَلَمَّا جاءَهُمْ نَذِيرٌ ما زادَهُمْ إِلَّا نُفُوراً).
اين تعبير نشان مى دهد كه آنها قبلا نيز بر خلاف ادعاهايشان طرفدار حق نبودند، قسمتى از آيين ابراهيم را كه در ميان آنها وجود داشت محترم نمى شمردند.
 (آيه 43)- اين آيه توضيحى است بر آنچه در آيه قبل گذشت، مى گويد:
دورى آنها از حق «به خاطر اين بود كه طريق استكبار در زمين را پيش گرفتند» و هرگز حاضر نشدند در برابر حق تسليم شوند (اسْتِكْباراً فِي الْأَرْضِ).
و نيز به خاطر آن بود كه «حيله گريهاى زشت و بد را» پيشه كردند (وَ مَكْرَ السَّيِّئِ).
 «ولى اين حيله گريهاى سوء تنها دامان صاحبانش را مى گيرد» (وَ لا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ).
او را در برابر خلق خدا رسوا و بينوا، و در پيشگاه الهى شرمسار مى كند.