صفحه ٦٧

و سر انجام در پنجمين و آخرين جمله هشدار مى دهد كه اگر نيكان و بدان به نتائج اعمال خود در اين جهان نرسند مهم نيست چرا كه «بازگشت (همگان) به سوى خداست» و سر انجام حساب همه را خواهد رسيد! (وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ).
 (آيه 19)- نور و ظلمت يكسان نيست! به تناسب بحثهايى كه پيرامون ايمان و كفر در آيات گذشته بود، در اينجا چهار مثال جالب براى مؤمن و كافر ذكر مى كند كه آثار «ايمان» و «كفر» به روشنترين وجه در آن مجسّم شده است.
در نخستين مثال «كافر» و «مؤمن» را به «نابينا» و «بينا» تشبيه كرده، مى گويد:
 «هرگز كور و بينا مساوى نيستند» (وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى  وَ الْبَصِيرُ).
ايمان به انسان در جهان بينى، و اعتقاد، و عمل، و تمام زندگى روشنايى و آگاهى مى دهد، اما كفر ظلمت است و تاريكى، و در آن نه بينش صحيحى از كل عالم هستى است، و نه از اعتقاد درست و عمل صالح خبرى.
 (آيه 20)- و از آن جا كه چشم بينا به تنهايى كافى نيست بايد روشنايى و نورى نيز باشد، تا انسان با كمك اين دو عامل موجودات را مشاهده كند، در اين آيه مى افزايد: «و نه تاريكيها با نور برابرند» (وَ لَا الظُّلُماتُ وَ لَا النُّورُ).
چرا كه تاريكى منشأ گمراهى و عامل سكون و ركود است، اما نور و روشنايى منشأ حيات و زندگى و حركت و جنبش و رشد و نمو و تكامل است.
 (آيه 21)- سپس مى افزايد: «و هرگز سايه (آرام بخش) با باد داغ و سوزان يكسان نيستند» (وَ لَا الظِّلُّ وَ لَا الْحَرُورُ).
مؤمن در سايه ايمانش در آرامش و امن و امان به سر مى برد، اما كافر به خاطر كفرش در ناراحتى و رنج مى سوزد.
 (آيه 22)- و سر انجام در آخرين تشبيه مى گويد: «و هرگز زندگان و مردگان يكسان نيستند»! (وَ ما يَسْتَوِي الْأَحْياءُ وَ لَا الْأَمْواتُ).
مؤمنان زندگانند، و داراى تلاش و كوشش و حركت و جنبش، اما كافر همچون چوب خشكيده اى است كه نه طراوتى، نه برگى، نه گلى و نه سايه دارد و جز براى سوزاندن مفيد نيست.