صفحه ٥٢

الْحَقُّ وَ ما يُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما يُعِيدُ).
و به اين ترتيب در برابر حق هيچ گونه نقشى نخواهد داشت، نه يك نقش جديد و آغازگر و نه يك نقش تكرارى چرا كه نقشه هايش نقش بر آب است و درست به همين دليل نمى تواند نور حق را بپوشاند و اثر آن را از خاطره ها بزدايد.
 (آيه 50)- سپس براى اين كه روشن سازد كه آنچه مى گويد از سوى خداست، و هر هدايتى از ناحيه اوست، و در وحى الهى هرگز خطايى رخ نمى دهد، مى افزايد: «بگو: اگر من گمراه شوم از ناحيه خويشتن گمراه مى شوم، و اگر هدايت يابم به وسيله آنچه پروردگارم به من وحى مى كند هدايت مى يابم» (قُلْ إِنْ ضَلَلْتُ فَإِنَّما أَضِلُّ عَلى  نَفْسِي وَ إِنِ اهْتَدَيْتُ فَبِما يُوحِي إِلَيَّ رَبِّي).
يعنى من نيز اگر به حال خود بمانم گمراه مى شوم، چرا كه پيدا كردن راه حق از ميان انبوه باطلها جز به مدد پروردگار ممكن نيست، و نور هدايتى كه هيچ گمراهى در آن راه ندارد نور وحى اوست.
به هر حال جايى كه پيامبر با تمام علم و آگاهيش بدون هدايت الهى به جايى نرسد تكليف ديگران روشن است.
و در پايان آيه مى افزايد: «او شنوا و نزديك است» (إِنَّهُ سَمِيعٌ قَرِيبٌ).
مبادا فكر كنيد سخنان ما و شما را نمى شنود!
 (آيه 51)- آنها راه فرار ندارند: در اينجا با توجه به بحثهايى كه پيرامون مشركان لجوج در آيات پيشين گذشت، روى سخن را بار ديگر به پيامبر صلّى اللّه عليه و اله كرده، حال اين گروه را به هنگام گرفتارى در چنگال عذاب الهى مجسّم مى سازد كه چگونه آنها پس از گرفتارى به فكر ايمان مى افتند اما ايمانشان سودى نخواهد داشت.
مى فرمايد: «اگر ببينى هنگامى كه فريادشان بلند مى شود اما نمى توانند فرار كنند، و از چنگال عذاب الهى بگريزند، و آنها را از مكان نزديكى مى گيرند» و گرفتار مى سازند از بيچارگى آنها تعجب خواهى كرد (وَ لَوْ تَرى  إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَ أُخِذُوا مِنْ مَكانٍ قَرِيبٍ).